1000 روزگی مـــــن
روزه شدم دیشب بابایی جونم وقتی اومدش خونه؛ گفت که آتریسای ناز ما؛ پرنسس خوشگل ما، فردا 1000 روزه میشه مامی جونم هم گفتش واااای چه خوب شد که گفتی؛ فردا یه جشن کوچولو بگیریم واسه عشق مامی و بابایی اینجوری شد که امروز یه کادوی خوشگل از بابایی گرفتم کیف ابزار که خیلی وقت بود دوست داشتم که منم پیچ گوشتی داشته باشم وقتی بابایی به من ...
نویسنده :
آتریسا جون
16:16